مناجات ماه رمضانی و روضه سیدالشهدا علیه السلام
آنکـس که اول ماه دسـت مـرا گـرفـته سیشب برای من در میخانه جا گرفته با یار وعده دارم هرشب همین حوالی شبهای سـاکـت من بـوی خـدا گرفته هرکس بد مرا گفت او خوبی مرا گفت! پـشت مـرا هـمـیـشه بـیادعـا گـرفـتـه صد بار گم شدم من در کوچههای دنیا من کور بودم و او بهرم عـصا گرفته ای دوست قدیمی من را که خاطرت هست من آن بدم که قـلـبم بـوی خـطا گرفـته تنگ است دست سائل! خرجی ما ز باباست از دست مرتضی بود هرچه گدا گرفته حق میدهی به چشمم غیر از علی نبیند چشـم مرا شـکـوه ایـوان طلا گـرفـتـه برکت به اشکمان زد رحمت به حالمان زد زهـرا برای عـشـاق دست دعـا گرفته یکسال هم گـذشت و ما کربلا نرفـتـیم خـیلی دلـم برای صحـن و سرا گرفته بالاترین عبادت خونگریه بر حسین است عـابـد عـبـادتـش را از کـربـلا گـرفته افطار سیـنهزنها با گریه میشود باز نوکـر به یـاد ارباب آب و غـذا گرفته ای روزهدار تشنه! تشنه فقط حسین است جای فرات آن لب بر چکـمهها گرفته با قاتلش بگویید ذبح غریب زشت است پیش نگـاه زهـرا خـنجـر چرا گـرفـته |